پیش از این به اهمیت چرخه ماهیانه در بازار کالا اشاره شد. چهار هفته یا بیست روز یک چرخه معاملاتی بارز است که بر روی همه بازارها موثر است و به این ترتیب شاید بتوان توضیح داد که چرا ثابت شده است که معاملات ۴ هفته ای موفق هستند.
اصل هماهنگی در چرخه های زمانی بیانگر این است که هر چرخه با ضریبی از ۲ به چرخه نزدیک به خودش مرتبط است. (چرخه بلند و کوتاه بعد از خودش)
در مباحث قبلی مربوط به میانگین متحرک اشاره شد که چگونه چرخه های ماهیانه و هماهنگ، علت عمومیت یافتن میانگین های متحرک ۵ و ۱۰ و ۲۰ و ۴۰ روزه را توضیح می دهند. همان دوره های زمانی برای مبحث قوانین هفته ای نیز صادق هستند. معادل این اعداد بر اساس دوره های هفتگی ۱ و ۲ و ۴ و ۸ هفته ای است. بنابر این مبنا قرار دادن قانون چهار هفته ای در تنظیمات به این علت که ضرب و تقسیم آن بر دو ساده است مناسب به نظر می رسد.
برای کاهش دوره زمانی می توان ۴ هفته را به دو هفته تقلیل داد و حتی کوتاه تر کردن دوره تا یک هفته نیز امکان پذیر است.
برای افزایش دوره می توان از چهار به هشت رسید. از آنجا که این روش ترکیبی از قیمت و زمان است دلیلی برای اینکه چرا اصلی چرخه ها و هماهنگی آنها نباید نقش مهمی دارا باشد وجود ندارد در پس زمینه تاکتیک نصب کردن تعداد هفته ها برای کوتاه کردن آنها با دو برابر کردن آنها یک دلیل منطق منطقی وجود دارد.
قانون چهار هفته ای یک سیستم نقطه شکست، ساده است. سیستم اصلی را می توان با استفاده از دوره زمانی کوتاه شده تر مثلا قانون یک یا دو هفته ای به منظور نقد کردن معامله تعدیل کرد.
اگر معامله گر تمایل به استفاده از یک سیستم با حساسیت بالاتر داشته باشد می تواند از دوره زمانی دو هفته ای برای اخطار ورود به معامله استفاده کند. با توجه به سادگی آن بهترین قانون مورد استفاده در این سطح است.
قانون ۴ هفته ای نیز ساده است و به خوبی کار می کند.( نرم افزار های رسم نمودار به شما این امکان را می دهد که یک کانال در بالا و پایین قیمت های جاری بازار برای مشخص کردن نقاط شکست کانال رسم کنید. از کانال قیمت ها در نمودارهای روزانه و هفتگی و ماهانه میتوان استفاده کرد. شکل های ۹-۱۱ و ۹-۱۲ را ببینید.)