در بررسی نمودار های بلند مدت اغلب این سوال به ذهن خطور می کند که آیا باید قیمت های گذشته نمودار را با نرخ تورم تنظیم کرد یا نه. و اینکه آیا موج ها و صعود و سقوط های قیمت در نمودار بلند مدت بدون اینکه تاثیر تغییرات نرخ دلار بر روی آنها لحاظ شود اعتبار دارد یا نه.
این نکته مورد بحث در بین تحلیل گران است.
نویسنده به دلایل زیادی اعتقادی به لزوم این کار ندارد. مهمترین دلیل این است که بازار قبلا خودش تنظیمات لازم را اعمال کرده. کاهش ارزش واحد پول باعث افزایش یافتن ارزش کالا بر اساس آن واحد پول می شود. کاهش نرخ دلار به همین ترتیب باعث افزایش نرخ کالا می شود.
افزایش ارزش دلار باعث کاهش قیمت بیشتر کالاها میشود.
افزایش شگفت انگیز قیمت ها در بازار کالا در خلال سال های ۱۹۷۰ و کاهش قیمت ها در سال های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مثال های بارزی از تاثیر تورم است. به عنوان مثال در سال های ۱۹۷۰ که سطوح قیمتی کالاها تا دو و حتی سه برابر افزایش یافت اعمال تاثیر افزایش تورم عملا هیچ تاثیری ندارد.
افزایش قیمت ها در بازار همواره نمادی از افزایش تورم بوده است.
کاهش ارزش بازار کالاها در سال ۱۹۸۰ دوره بلند مدتی از کاهش تورم را نشان می دهد. آیا نیازی هست که قیمت طلا را که اکنون به کمتر از نصف قیمت آن در سال های ۱۹۸۰ رسیده طوری تنظیم کنیم که کاهش نرخ تورم را نشان بدهد؟ بازار خودش از قبل این کارها را میکند.
آخرین نکته در این بحث یادآوری مهمترین اصل نظریه تکنیکال مبنی بر این است که قیمت همه چیز را در خودش لحاظ می کند و نرخ تورم را. همه بازارهای مالی خود به خود با کاهش یا افزایش تورم و تغییرات قیمت ارز تطبیق پیدا میکند.
پاسخ واقعی به سوال درباره لزوم تنظیم نمودار های بلند مدت با تورم در خود نمودارها مشهود است.
در بسیاری موارد قیمت ها در عبور از سطوح مقاومتی که سالها پیش ایجاد شده ناتوان می ماند و سپس سطوح حمایتی را می شکند که سال ها دیده نشده بودند. به وضوح مشخص است که کاهش تورم در سال های ۱۹۸۰ به حمایت از بازار های افزایشی سهام و غیره کمک کرده است. کاملا می توان دید که آن بازارها قبلا خودشان را با تورم تطبیق داده اند. ( شکل ۸-۱ را ببینید)