کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی

روانشناسی حمایت و مقاومت

برای روشن شدن مطلب اجازه دهید که افراد حاضر در بازار را به ۳ دسته طبقه بندی کنیم خریداران، فروشندگان، معامله گران بدون تصمیم.

خریداران کسانی هستند که از قبل خرید کرده اند. فروشندگان در آستانه فروش و آماده فروش می باشند و معامله گران بدون تصمیم کسانی هستند که نمیدانند آیا باید خرید کنند یا فروش انجام دهند.

فرض کنید که قیمت از سطح حمایت قبلی که مدتی در آنجا نوسان داشته است شروع به رشد کند. خریداران بسیار راضی به نظر می آید ولی افسوس میخورند که چرا اقدام به خرید بیشتر نکردند. اگر دوباره قیمت به سطح حمایت باز گردد آنها احتمالا دست به خرید مجدد می زنند.

فروشندگان در این موقع که قیمت بالاتر از خط حمایت شروع به نوسان کرده است فکر می کنند که در وضعیت مناسبی نیستند. هر چقدر بازار از خط حمایت بالاتر می رود این نگرانی بیشتر می شود و ما کمی جلوتر به این نکته می رسیم. فروشندگان امیدوارم که بازار به صورتی که آنها فروش انجام داده اند باز گردد و در همان نقطه ای که وارد شده بودند از بازار خارج شوند.

افراد دیگری که در حاشیه بازار قرار دارند به دو دسته تقسیم می شوند: گروهی که هرگز خرید و فروش ای نداشته اند و کسانی که به هر دلیلی بعد از مدت ها با فروش در سطح حمایت قبلی از بازار خارج شده اند. این دسته به طور قطع از فروش بی موقع خود پشیمان هستند و امیدوارند که شانس مجددی برای خرید در جایی که اقدام به فروش کرده بودند بیابند.

و گروه آخر معامله گران بدون تصميم - اکنون متوجه شدند که قیمت شروع به رشد کرده و تصمیم دارند در فرصت خوب بعدی خرید کنند و وارد بازار شوند.

تمام چهار گروه تصمیم دارند که در موج نزولی بعدی خرید کنند و در سطح پایینی بازار تصمیم قطعی برای خرید دارند. طبیعی است هنگامی که قیمت شروع به کاهش به این سطح کند خریدهایی که این ۴ گروه انجام میدهند می تواند باعث افزایش قیمت شود.

هرچه تعداد معامله در سطح حمایت بیشتر باشد اعتبار بیشتری برای آن پدید می آورد. زیرا معامله گران بیشتری به آن منطقه اعتقاد دارند.

میزان معامله در منطقه حمایت یا مقاومت از سه طریق می تواند تعیین شود:

-1 طول مدتی که قیمت در آن منطقه باقی مانده ۲- حجم معاملات ۳-چگونگی انجام شدن معاملات اخیر

هر چه زمان باقی ماندن قیمت در یک سطح حمایت و مقاومت طولانی تر باشد اعتبار بیشتری برای آن سطح ایجاد می شود. به عنوان مثال اگر به مدت ۳ هفته در یک ترند یا روند مستقیم و خنثی معاملات انجام شود و سپس قیمت شروع به رشد کند منطقه به عنوان حمایت اهمیت بیشتری پیدا می کند نسبت به اینکه فقط سه روز در آنجا معامله انجام شده باشد.

حجم معاملات راه دیگری برای تعیین اعتبار خطوط حمایت و مقاومت می باشد.

اگر سطح حمایت با حجم معاملات بالا همراه باشد نشان دهنده تعداد بیشتری از خریداران است و اهمیت آن حمایت را نسبت به زمانی که حجم معامله کمتر اتفاق افتاده بیشتر می کند.

نمودارهای نقطه و رقم که فعالیت روزانه قیمت را نشان می دهند، برای بررسی این سطوح مفید هستند. سومین راه تعیین درجه اعتبار حمایت و مقاومت، بررسی چگونگی اتفاق افتادن معاملات اخیر است. از آنجا که همواره با عکس العمل معامله گران نسبت به حرکت بازار و موضعی که آنها نسبت به بازار دارند سروکار داریم، تحركات بیشتر آنها پتانسیل و قدرت بیشتری به سطح حمایت و مقاومت می دهد .

حال برعکس تصور کنید که قیمت ها به جای افزایش ناگهانی، شروع به کاهش یافتن کنند. در مثال قبل به دلایل بالا رفتن قیمت، برایند عکس العمل سرمایه گذاران باعث شد که هر ترند یا روند کاهشی با خریدهای جدیدی روبرو شده و قیمت ها دوباره افزایش یابد.

حال اگر قیمت شروع به افت کند و خط حمایت قبلی را بشکند کسانی که در نزدیکی این خط حمایت خرید کرده بودند متوجه می شوند که اشتباه کردند.

سطح حمایت قبلی به دلیل غلبه بر عرضه شکل گرفته بود. ولی حالا تمامی دستورات خرید در قیمت پایین بازار تبدیل به دستور فروش در قیمت بالای بازار می شود. اینجاست که حمایت قبلی تبدیل به مقاومت جدید می شود. چیزی که سطح قبلی را به عنوان یک حمایت، دارای اعتبار بیشتری می کرد تعداد معاملات زیادی بود که در آن به شکل می گرفت و این چیزی است که حالا آن را به یک مقاومت تبدیل کرده. تمام عواملی که به دلیل عملکرد سه دسته از معامله گران یعنی خریداران و فروشندگان و معامله گران بدون تصميم حمایت را به وجود آورده بود حالا باعث ایجاد یک مقاومت برای مج ها و جهش های آتی قیمت می شود.

لازم است که یک بار تامل کنیم تا دریابیم که چرا الگوهای قیمت و مفاهیمی مانند مقاومت و حمایت که توسط تحلیلگران تکنیکی استفاده می شوند واقعا تا این اندازه کاربرد دارند. به طور حتم کاربرد آنها به دلیل جادوی نمودارها و خطوط که روی آنها رسم می شود نیست. علت آن ارائه تصویری است که از نحوه فعالیت معامله گران به دست می دهد و می تواند برای تشخیص عکس العمل آنها نسبت به بازار، به کار رود.

تحلیل تکنیکال، علم روانشناسی سرمایه گذاران و عکس العمل های آنها نسبت به تغییر شرایط بازار است . متاسفانه به دلیل اینکه ما با بازارهای مالی پرشتاب مواجه هستیم باید به اصطلاحات علمی و تصویری که در نگاه اول از فعالیت های نیروی داخل بازار و نمودارها ظاهر میشود، تکیه کنیم. دلایل روانشناسانه زیادی وجود دارد که می تواند چگونگی تشخیص خطوط حمایت و مقاومت را بر روی نمودار ها و نیز علت کاربرد آنها برای پیش بینی ترند یا روند بازار را توضیح دهد.

نسخه آنلاین شامل شکل ها، نمودارها و همچنین «فصل ۱۷-پیوند بین معاملات آتی و سهام: تحلیل بین‌بازاری» نمی باشد. برای دانلود نسخه کامل با فرمت pdf روی این لینک کلیک کنید.

بازگشت به صفحه اصلی