یکی از مهمترین چرخه های کوتاه مدت که بر اکثر بازارهای کالاها تاثیر گذار است چرخه ۲۸ روزه می باشد. به بیان دیگر، اکثر بازارهای کالا گرایش به تشکیل چرخه کوتاه مدت ۴ هفته ای دارند. یک توضیح احتمالی برای این مسئله می تواند گرایش چرخه ای قوی تمام بازارهای کالا به داشتن چرخه ماهانه باشد. بورتون چرخه ۲۸ روزه را در سال ۱۹۳۰ در بازار گندم مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که گذشت هر ماه تاثیر زیادی در نقاط چرخش بازار میگذارد. از نظر او می بایست گندم را در ماه کامل خرید و در ماه جدید فروخت. البته بورتون اعتراف کرد که تأثیر ماهانه چندان قوی نیست و می تواند تحت تاثیر چرخه های بزرگتر یا خبرهای مهم باطل شود.
به هر حال چرخه های ماهانه چه وجود داشته باشند و چه نداشته باشند وجود میانگین ۲۸ روزه ثابت شده و بسیاری از شاخص های کوتاه مدت و سیستم های معامله بر اساس آن عمل می کنند. اول از همه چرخه ۲۸ روزه بر اساس تقویم روزانه بنا شده است که در روزهای کاری یک ماه به ۲۰ روز تبدیل می شود. همانطور که قبلا ذکر کرده ایم بسیاری از شاخص های رایج مثل میانگین های متحرک، نوسانگرها و قانون های هفتگی بر اساس عدد ۲۰ بهتر عمل می کند و به صورت هارمونیک به چرخه های کوچک تر یعنی ۱۰ و۵ هم مربوط می شوند. میانگین متحرک های ۵ و ۱۰ و ۲۰ روزه به صورت گسترده همراه و مشتقات آنها یعنی ۴و۹ و ۱۸ به کار می ترند یا روند. خیلی از معامله گران با میانگین متحرک های ۱۰ و ۴۰ روز کار می کند و رقم ۴۰ یک چرخه بزرگتر است که به صورت هارمونیک با ۲۰ مربوط می شود.
در فصل 9 درباره سودمندی چهار هفته ای بحث کردیم. اخطار خرید زمانی رخ می دهد قیمت بالاتر از نقطه بالایی ۴ هفته ای قرار گیرد و اخطار فروش نیز زمانی اتفاق می افتد که قیمت پایینی جدیدی در چهار هفته تشکیل شود.
شناخت چرخه 4 هفته ای دید بهتری برای درک اهمیت این عدد ( ۲۸ روز) به دست می دهد و همچنین به درک علت این که چرا قانون چهار هفته ای سالها است که به خوبی عمل می کند، کمک می کند. زمانی که بازار از نقطه بالایی ۴ هفته قبل بالاتر رود منطق چرخه به ما اعلام می کند که حداقل چرخه بزرگتر بعدی (چرخه ۸ هفته ای )در کف قرار گرفته است و به سمت بالا چرخش می نماید.